خرم آن روز کز این منزل ویران بروم ۳۵۹
رواق / Ravaq - A podcast by فرزآن

«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۵۹فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلنخرم آن روز کز اين منزل ويران برومراحت جان طلبم و از پی جانان برومگر چه دانم که به جایی نبرد راه غريبمن به بوی سر آن زلف پريشان برومچون صبا با تن بيمار و دل بیطاقتبه هواداری آن سرو خرامان برومدلم از وحشت زندان سکندر بگرفترخت بربندم و تا ملک سليمان برومدر ره او چو قلم گر به سرم بايد رفتبا دل زخمکش و ديدهی گريان برومنذر کردم گر از اين غم به در آيم روزیتا در ميکده شادان و غزلخوان برومبه هواداری او ذرهصفت رقصکنانتا لب چشمهی خورشيد درخشان برومتازيان را غم احوال گرانباران نيستپارسايان مددی تا خوش و آسان برومور چو حافظ ز بيابان نبرم ره بيرونهمره کوکبهی آصف دوران برومSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations