حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت ۰۸۷

«««««می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۰۸۷مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق جهان می‌توان گرفت افشای راز خلوتيان خواست کرد شمع شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت زين آتش نهفته که در سينه من است خورشيد شعله‌ايست که در آسمان گرفت می‌خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست از غيرت صبا نفسش در دهان گرفت آسوده بر کنار چو پرگار می‌شدم دوران چو نقطه عاقبتم در ميان گرفت آن روز شوق ساغر می خرمنم بسوخت کآتش ز عکس عارض ساقی در آن گرفت خواهم شدن به کوی مغان آستين‌فشان زين فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت می خور که هر که آخر کار جهان بديد از غم سبک برآمد و رطل گران گرفت بر برگ گل به خون شقايق نوشته‌اند کان کس که پخته شد می چون ارغوان گرفت حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفتSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.