در خرابات مغان نور خدا میبينم ۳۵۷
رواق / Ravaq - A podcast by فرزآن

«««««🍷میبهـا»»»»»غزل نمره ۳۵۷فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلندر خرابات مغان نور خدا میبينماين عجب بين که چه نوری ز کجا میبينمکیست دردیکش این میکده یارب که درشقبلهی حاجت و محراب دعا میبینمجلوه بر من مفروش ای ملکالحاج که توخانه میبينی و من خانهخدا میبينمخواهم از زلف بتان نافهگشایی کردنفکر دور است همانا که خطا میبينمکس نديدهست ز مشک ختن و نافهی چينآنچه من هر سحر از باد صبا میبينمسوز دل اشک روان آه سحر نالهی شباين همه از نظر لطف شما میبينمهر دم از روی تو نقشی زندم راه خيالبا که گويم که در اين پرده چهها میبينم؟نیست در دایره یک نقطه خطا از کم و بیشکه من این مسئله بیچونوچرا میبینمدوستان عيب نظربازی حافظ مکنيدکه من او را ز محبان خدا میبينمغزل خواجوی کرمانی:خودپرستی مکن ار زان که خدا میطلبیدر فنا محو شو ار ملک بقا میطلبیخبر از درد نداری و دوا میجوییاثر از رنج ندیدی و شفا میطلبیساکن دیری و از کعبه نشان میپرسیدر خرابات مغانی و خدا میطلبیکارت از چین سر زلف بتان در گره استوین عجبتر که از آن مشک ختا میطلبیاگر از سرو قدان مهر طمع میداریاز بن زهر گیا مهر گیا میطلبیخبر از انده یعقوب نداری و مقیمبوی پیراهن یوسف ز صبا میطلبیکی دل مردهات از باد صبا زنده شودنفس عیسوی از باد هوا میطلبیدُردیِ دَردکش ار زان که دوا میخواهیبادهٔ صاف خور ار زانک صفا میطلبیخیز خواجو که در این گوشه نوا نتوان یافتبه سپاهان رو اگر زانک نوا میطلبیSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations