ساقی بیار باده که ماه صیام رفت ۰۸۴

«««««می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۰۸۴مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلانساقی بيار باده، که ماه صيام رفت درده قدح، که موسم ناموس و نام رفت وقت عزيز رفت، بيا تا قضا کنيم عمری که بی‌حضور صراحی و جام رفت مستم کن آنچنان که ندانم ز بيخودی در عرصه‌ی خيال، که آمد کدام رفت بر بوی آن که جرعه‌ی جامت به ما رسد در مصطبه، دعای تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود، حياتی به جان رسيد تا بویی از نسيم می‌اش در مشام رفت زاهد غرور داشت، سلامت نبرد راه (شیخ از غرور خود به سلامت نبرد راه)رند از ره نياز، به دارالسلام رفت نقد دلی که بود مرا، صرف باده شد قلب سياه بود، از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود می ده که عمر در سر سودای خام رفت ديگر مکن نصيحت حافظ، که ره نيافت گمگشته‌ای که باده‌ی نابش به کام رفتSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

Om Podcasten

می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم. _ من فرزین رنجبر هستم.