گر من از سرزنش مدعیان اندیشم ۳۴۱

رواق / Ravaq - A podcast by فرزآن

«««««🍷می‌بهـا»»»»»غزل نمره ۳۴۱فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن گر من از سرزنش مدعيان انديشم شيوه‌ی مستی و رندی نرود از پيشم زهد رندان نوآموخته راهی به دهی‌ست من که بدنام جهانم چه صلاح انديشم شاه شوريده‌سران خوان من بی‌سامان را زان که در کم‌خردی از همه عالم بيشم بر جبين نقش کن از خون دل من خالی تا بدانند که قربان تو کافرکيشم اعتقادی بنما و بگذر بهر خدا تا در اين خرقه ندانی که چه نادرويشمدامن از رشحه‌ی خون دل من در هم چینکه اثر در تو رسد چون بخراشی ریشم شعر خونبار من ای باد بدان يار رسان که ز مژگان سيه بر رگ جان زد نيشم من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس حافظ راز خود و عارف وقت خويشمSupport this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations